آدم های ...
  • قالب وبلاگ
  • ☼.حالیـے حولیـے .☼
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نظردووو...ووون و آدرس نظردووون.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 128
بازدید دیروز : 85
بازدید هفته : 305
بازدید ماه : 835
بازدید کل : 116832
تعداد مطالب : 161
تعداد نظرات : 242
تعداد آنلاین : 1

آرشیو کد آهنگ

آدم های ...

 

آدم های ...

 

چندین قرن است که از پیدایش موجودی خاکی بر روی زمین می گذرد این موجود*آدم* نام دارد.

 

آدمی که روز به روز پیشرفت می کند،در همه زمینه ها اما یه جهت وجود دارد که همیشه  متضاد با پیشرفت های انسان پیش می رود،کاملا متضاد و اینها در کنار هم پارادوکسی می سازند بس زیبا و تلخ،این جهت مخالف آدمیت است . بگذریم،بگذریم و بگذریم می رسیم به اصل داستان تلخ ما...    چرا؟!چرا ما آدم های ...زمانی که از خیابان گذر می کنیم،لبریز از شور و هیجان،لبریز از عاطفه و احساس،احساساتی که تنها برای کناریمان است،فقط برای او بدون در نظر گرفتن جنسش و فقط برای او و در این هنگام ناگهان چشممان به گوشه ای از خیابان می چسبد اما فقط برای لحظه ای،فقط برای یک لحظه،نگاه ما دوخته شده به کودکی با لباس های ژنده،موهایی ژولیده و سیمایی صامت اما پر از فریاد،فریادی که در زیر چرک های صورتش دارد جان میدهد و دیگر کار از کار گذشته است و خفه شده و البته با فال هایی در یک دست برای اینکه به ما آدم های ... نشان دهد که آینده ای درخشان در انتظارمان است،غنی از امید و پیشرفت و آرزو اما تهی از آدمیت،کودک لبخندی تصنعی بر لبان دارد و با نگاهی ملتمسانه به دست این و آن نگاه می کند تا شاهد ترحم ما آدم های ... باشد،اما ما ....،توصیف حقیرانه من هنوز به پایان نرسیده است،مختوم این توصیف حقیرانه توام با بغض من کتاب در دستان کودک است،او درس می خواند،درس،تا در آینده فردی همانند ما شود،آدمی ...،چرا؟!...،صبر کن....اما سهم ما برای آن کودک می دانی چیست؟نگاه و رفتاری ترحم آمیز آن هم فقط برای چند ثانیه،چند ثانیه!!!چه قدر ما آدم های ... هستیم.چرا ما آدم های ... وقتی در خودروی گرم و نرم و گرانمان نشسته ایم و در اوج سرما بیرون،از شدت باد گرم خودرو خودمان را باد میزنیم و از فرط خنده نزدیک است که دهانمان از هم گسیخته شود و در اوج این گسیختگی که سهمی است برای کناریمان بدون در نظر گرفتن جنسش...تق تق...تق...کودکی همانند همان کودکان اما آنجا فال و اینجا اسپند دودکنان،آنجا تعیین راه سفر و اینجا بدرقه ی راه تعیین شده که به چیزی جز آدم آرمانی که آدم ... نام دارد ختم نمی شود و اما بازهم سهم او نگاه و رفتاری ترحم آمیز است،ترحم و فقط ترحم... .چرا ما آدم ها این قدر ... شده ایم که احساس یعنی عشق به یک جنس مخالف و به خدا و یارانش اما برای کودکان فقیر و یتیمان و بیماران ... احساس یعنی ترحم،بله...ترحم هم نوعی احساس است اما چرا برای جنس مخالف احساس ترحم نباشد؟چرا برای خ......؟  و هرچه قدر بیشتر مینویسم متوجه می شوم که ما آدمها خیلی ... شده ایم که حتی بودن آن کودکان و ... را کتمان می کنیم و این یعنی ما آدم هایی هستیم ....،ما باور نداریم که ترحم حق ما آدم هاست که  روز به روز ... تر می شویم و بازهم ... تر و این حقیقت را انکار میکنیم و چرا های بسیار وجود دارد اما چون برای ما آدم های ... وقت به اصطلاح با ارزش است به همین چند چرا قناعت میکنم.                                                    انتخاب واژه ی درست به جای ... و آدم های ... به عهده ی شماست.

فقط 4 دقیقه وقت به اصطلاح با ارزشت را صرف خواندن متن کن،تنها 4 دقیقه طول میکشد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده : مهیار...