تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
نظردووو...ووون
و آدرس
نظردووون.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکسها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture و یا Reload Imageرا انتخاب كنید
هندوستان با نام رسمی جمهوری هند کشوری در جنوب آسیا است که پایتخت آن دهلی نو است. پهناوری هندوستان ۳٬۴۰۲٬۸۷۳ کیلومتر مربع (هفتم در جهان، ۲ برابر ایران) است. بیشتر سرزمین هندوستان پست و هموار است و رشتهکوه هیمالیا که در شمال کشور قرار دارد باعث شده است که رطوبت و ابرهای بارانزا به شمال آسیا نفوذ نکند و در نتیجه هند کشوری پرباران و مرطوب و دارای خاک بسیار حاصلخیز است. این موضوع باعث شده که این کشور بتواند جمعیّت بسیاری را در خود جای دهد.
جمعیت هندوستان بیش از 1،2 میلیارد نفر است که دومین کشور پر جمعیت دنیا پس از چین به شمار میآید بطوریکه نزدیک به یک ششم جمعیت جهان را در خود جای داده است. بندر بمبئی (مومبائی) با جمعیتی نزدیک به ۱۴ میلیون تن، پرجمعیتترین شهر هند است. هند بیش از سی و پنج شهر بزرگ با جمعیت بالای یک میلیون تن دارد. بمبئی، دهلی، کلکته، مدرس، بنگلور، حیدرآباد، اگرا، میسور، جیپور، گوا، پونا، بوپال، تریواندروم، سورات، کانپور و احمدآباد از شهرهای مهم این کشور پهناور هستند. نژاد مردم هند، شامل ۷۲ ٪ هندوآریائی، ۲۵ ٪ دراویدی و ۳ ٪ نژاد زرد است که این نژادها بر اساس شرایط مکانی، فرهنگی و دینی نیز دارای تقسیمات خاص خود هستند.
حدود ۸۰٫۵ درصد مردم هند پیرو آئینهای هندو و حدود ۱۳٫۴ درصد مسلمان هستند. هند همچنین بیش از ۲٫۳ درصد مسیحی و ۱٫۹ درصد سیک دارد. هند اگرچه زادگاه آئین بودا بوده، اما جمعیت بودائیان هند در حال حاضر تنها حدود 8 درصد برآورد میشود. علاوه بر آن پیروان آیین جینیسم 8 درصد و مجموع پیروان دین زرتشتی، یهودی، بهایی و بقیه مذاهب 4 درصد میباشد. با این وجود هند بزرگترین اجتماع فرقه احمدیه و مذاهب ایرانی بهائی و زرتشتی در سراسر جهان است. مسلمانان بیشتر در دهلی، بنگال غربی و نواحی شمال غربی کشور زندگی میکنند و در کشمیر بیشتر جمعیت را تشکیل دادهاند. به این ترتیب هند پس از اندونزی و پاکستان پرشمارترین جمعیت مسلمان جهان را داراست. زرتشتیان، از مهمترین اقلیتهای دینی هند هستند که به پارسی معروفند و طی بیش از پنج سده اولیه حمله اعراب به ایران، از ایران به هند مهاجرت کردهاند و بیشتر در مناطق مختلف گجرات و مهاراشترا به مرکزیت بمبئی اقامت دارند. اگر چه جمعیت زرتشتیان کمتر از۲۰۰ هزار نفر است، اما نزدیک به ۱۷ درصد اقتصاد هند را در دست دارند.
خلاصه هند معجونی از ادیان مختلف و فرقههای مذهبی گوناگون است ضمن اینکه تنوع نژادی، فرهنگی، زبانی، مذهبی و حتی شرایط آب و هوایی به این کشور چشم اندازی شگرف از همزیستی مسالمت آمیز میان اعتقادات گوناگون بخشیده است. تصاویر گردآوری شده ای که در این ایمیل خواهید دید، نگاهی اجمالی دارد به سراسر کشور پهناور هند از نظر تنوع جمعیتی، مذهبی، فرهنگی و ...
لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکسها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture و یا Reload Imageرا انتخاب كنید
بــازی روزگـــار از دلنوشته های پروفسور حسابی (پدر فیزیك ایران)
بازی روزگار را نمی فهمم!
من تو را دوست می دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همه ما تنهاییم!
داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند،
این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند.
همیشه هر چیزی را که دوست داریم به دست نمی آوریم،
پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم.
انسان عاشق زیبایی نمی شود،
بلكه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست!
انسان های بزرگ دو دل دارند؛
دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که میخندد و آشکار است.
همه دوست دارند که به بهشت بروند،
ولی کسی دوست ندارد که بمیرد ... !
عشق مانند نواختن پیانو است،
ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری. سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی.
دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد،
پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم.
اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است؛
محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود.
عشق در لحظه پدید می آید
و دوست داشتن در امتداد زمان
و این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود :
انسان چیست ؟
شنبه: به دنیا می آید.
یكشنبه: راه می رود.
دوشنبه: عاشق می شود.
سه شنبه: شكست می خورد.
چهارشنبه: ازدواج می كند.
پنج شنبه: به بستر بیماری می افتد.
جمعه: می میرد. فرصتهای زندگی را دریابیم و بدانیم که فرصت با هم بودن چقدر محدود است...
چندین قرن است که از پیدایش موجودی خاکی بر روی زمین می گذرد این موجود*آدم* نام دارد.
آدمی که روز به روز پیشرفت می کند،در همه زمینه ها اما یه جهت وجود دارد که همیشه متضاد با پیشرفت های انسان پیش می رود،کاملا متضاد و اینها در کنار هم پارادوکسی می سازند بس زیبا و تلخ،این جهت مخالف آدمیت است . بگذریم،بگذریم و بگذریم می رسیم به اصل داستان تلخ ما...چرا؟!چرا ما آدم های ...زمانی که از خیابان گذر می کنیم،لبریز از شور و هیجان،لبریز از عاطفه و احساس،احساساتی که تنها برای کناریمان است،فقط برای او بدون در نظر گرفتن جنسش و فقط برای او و در این هنگام ناگهان چشممان به گوشه ای از خیابان می چسبد اما فقط برای لحظه ای،فقط برای یک لحظه،نگاه ما دوخته شده به کودکی با لباس های ژنده،موهایی ژولیده و سیمایی صامت اما پر از فریاد،فریادی که در زیر چرک های صورتش دارد جان میدهد و دیگر کار از کار گذشته است و خفه شده و البته با فال هایی در یک دست برای اینکه به ما آدم های ... نشان دهد که آینده ای درخشان در انتظارمان است،غنی از امید و پیشرفت و آرزو اما تهی از آدمیت،کودک لبخندی تصنعی بر لبان دارد و با نگاهی ملتمسانه به دست این و آن نگاه می کند تا شاهد ترحم ما آدم های ... باشد،اما ما ....،توصیف حقیرانه من هنوز به پایان نرسیده است،مختوم این توصیف حقیرانه توام با بغض من کتاب در دستان کودک است،او درس می خواند،درس،تا در آینده فردی همانند ما شود،آدمی ...،چرا؟!...،صبر کن....اما سهم ما برای آن کودک می دانی چیست؟نگاه و رفتاری ترحم آمیز آن هم فقط برای چند ثانیه،چند ثانیه!!!چه قدر ما آدم های ... هستیم.چرا ما آدم های ... وقتی در خودروی گرم و نرم و گرانمان نشسته ایم و در اوج سرما بیرون،از شدت باد گرم خودرو خودمان را باد میزنیم و از فرط خنده نزدیک است که دهانمان از هم گسیخته شود و در اوج این گسیختگی که سهمی است برای کناریمان بدون در نظر گرفتن جنسش...تق تق...تق...کودکی همانند همان کودکان اما آنجا فال و اینجا اسپند دودکنان،آنجا تعیین راه سفر و اینجا بدرقه ی راه تعیین شده که به چیزی جز آدم آرمانی که آدم ... نام دارد ختم نمی شود و اما بازهم سهم او نگاه و رفتاری ترحم آمیز است،ترحم و فقط ترحم... .چرا ما آدم ها این قدر ... شده ایم که احساس یعنی عشق به یک جنس مخالف و به خدا و یارانش اما برای کودکان فقیر و یتیمان و بیماران ... احساس یعنی ترحم،بله...ترحم هم نوعی احساس است اما چرا برای جنس مخالف احساس ترحم نباشد؟چرا برای خ......؟و هرچه قدر بیشتر مینویسم متوجه می شوم که ما آدمها خیلی ... شده ایم که حتی بودن آن کودکان و ... را کتمان می کنیم و این یعنی ما آدم هایی هستیم ....،ما باور نداریم که ترحم حق ما آدم هاست که روز به روز ... تر می شویم و بازهم ... تر و این حقیقت را انکار میکنیم و چرا های بسیار وجود دارد اما چون برای ما آدم های ... وقت به اصطلاح با ارزش است به همین چند چرا قناعت میکنم.انتخاب واژه ی درست به جای ... و آدم های ... به عهده ی شماست.
فقط 4 دقیقه وقت به اصطلاح با ارزشت را صرف خواندن متن کن،تنها 4 دقیقه طول میکشد.